اصطلاحات انگلیسی در مورد تغییر + همراه با 15 مثال
روش های جالب برای صحبت در مورد تغییر، همراه با مثال
در زبان انگلیسی، فعل «change» به معنای تغییر دادن است. تغییر به معنای متفاوت کردن شخص یا چیزی یا شاید جایگزین کردن چیزی است. بنابراین، تمام این اصطلاحات و ضرب المثل ها یک مضمون دارند.
حدس زدن معنای برخی از این عبارات که شامل کلمه “تغییر” است، ممکن است آسان باشد. درک دیگران ممکن است سخت تر باشد، اما ما برای هر یک تعریفی آورده ایم و از آن در یک جمله استفاده کرده ایم تا همه چیز را واضح تر کنیم.
این فهرست بر روی اصطلاحات مربوط به تغییر تمرکز می کند، اما اصطلاحات زیادی در مورد آینده صحبت می کنند که ممکن است در حین بررسی این موضوع برای شما مفید باشد.
15 مثال برای اصطلاحات صحبت کردن در مورد تغییر
A change of heart
این اصطلاح به این معنی است که دیگر درباره چیزی همان عقیده یا افکار قبلی را ندارید. حتی ممکن است یک معکوس کامل در احساس شما یا کاری باشد که قصد انجام آن را دارید.
“After she heard all her friends had joined the drama club she had a change of heart and joined too.”
Change your tune
برخی از این اصطلاحات معنای مشابهی دارند. هنگامی که آهنگ خود را تغییر می دهید، به سادگی عقیده دیگری را اتخاذ می کنید یا به روشی متفاوت شروع به عمل می کنید. این بسیار شبیه به change of heart a است.
“Oh, last week you were so certain it was want you wanted. Why have you changed your tune?”
A change of scene / scenery
تغییر اصطلاحات می تواند در مورد ویژگی ها یا افکار شخصی شما باشد، اما این یکی بیشتر در مورد اطراف شما است. وقتی به تغییر صحنه نیاز دارید، به سادگی به دنبال حرکت به محیط های مختلف هستید.
این می تواند چیزی فوری باشد، مانند گذراندن مدتی دور از میز در حین کار. اما این اصطلاح در مورد تغییر همچنین میتواند برای بحث در مورد انتخابهای بزرگتر زندگی ، مانند یافتن شغل جدید یا نقل مکان به یک خانه، شهر یا حتی کشور جدید استفاده شود!
‘I’ve been working and living in London for so long, I really need a change of scenery.”
این جمله شبیه به “Change is as good as a rest.” است که در ادامه توضیح داده شده است.
A leopard can’t change its spots
پلنگ یک گربه وحشی بزرگ است که با خز زرد و لکه های سیاه و زیبا متولد می شود. این نقاط تا آخر عمر با آن می مانند. وقتی این واقعیت را به کار میگیرید که پلنگ نمیتواند لکههایش را تغییر دهد، اظهار نظر میکنید که مردم نمیتوانند شخصیت یا عادات (بد) خود را تغییر دهند.
“Please don’t get back with your ex-boyfriend. No matter what he says, I believe that a leopard can’t change its spots.”
همچنین ممکن است نسخه های مختلفی از این اصطلاح حیوانی را بشنوید، از جمله این واقعیت که ببرها یا گورخرها نمی توانند خطوط راه راه خود را تغییر دهندTigers or zebras can’t change their stripes. همه آنها به یک معنا هستند.
A change is as good as a rest
ضرب المثل قدیمی انگلیسی a change is good as a rest، این واقعیت را توصیف می کند که گاهی اوقات فقط تغییر چیزی مانند شغل به اندازه استراحت کردن از آن مفید است.
“Instead of quitting, why don’t you think about moving departments? A change may be as good as a rest.”
The times they are a-changing
این خیلی یک اصطلاح نیست، بلکه یک ضرب المثل رایج است که در آهنگی به همین نام که توسط باب دیلن نوشته شده است مشهور شده است. هنگامی که مردم می گویند که زمان در حال تغییر هستند، آنها صرفاً به چیزی در حال تغییر در طول زمان اشاره می کنند. معمولاً به افکار عمومی، دولت ها یا قوانین مربوط می شود.
“I’m glad we voted in a new school president. I can really feel that the times are a-changing!’
اصطلاحات زیادی در مورد زمان وجود دارد که به طور جداگانه به آنها پرداخته ایم.
You don’t change horses in the middle of the race
در اینجا یکی دیگر از اصطلاحات مربوط به تغییر مربوط به سیاست یا دولت است. این نشان می دهد که نباید رهبران یا دولت را در شرایط سخت تغییر دهید.
“The country needs a strong leader right now. It’s best we don’t change horses in the middle of the race.”
این ضرب المثل توسط آبراهام لینکلن در سال 1864 رایج شد.
A chunk of change
هنگام یادگیری اصطلاحات مربوط به تغییر، مهم است که بدانید “change” همچنین می تواند معنای دیگری مرتبط با پول داشته باشد. در حالی که اسم «change» معمولاً به پولی اشاره میکند که پس از پرداخت برای چیزی پس میگیرید، a chunk of change به معنای مقدار زیادی پول است.
“Your new car must have cost a chunk of change.”
مواقع دیگری که ممکن است کلمه “change” مرتبط با پول را بشنوید زمانی است که برای کالایی مبلغی بیشتر از ارزش آن پرداخت می کنید. مابه التفاوت را پس خواهید گرفت تا مبلغ صحیح را پرداخت کنید. این پول برگشتی «change» ست. اگر کمتر از آنچه به شما تعلق میگرفت به شما بازپرداخت میشود، میتوانید بگویید که « ‘You were short-changed’».
«change» همچنین میتواند به سکههای با ارزش کمتر اشاره داشته باشد. اگر شخصی به چند سکه کوچک نیاز داشته باشد، شاید برای گذاشتن در دستگاه، از شما می پرسد که ?Do you have any change و ممکن است کسی که اگر از نظر مالی مشکل دارد از شما بخواهد مقداری پول به آنها بدهید.
?Can you spare some change.
اصطلاحات زیادی درباره پول وجود دارد که می توانید بعداً آنها را بررسی کنید.
اصطلاحات بیشتر در مورد تغییر
Break the mold
mold یک شکل توخالی است که مایعی مانند گچ یا ژله را درون آن میریزید. بعد از مدتی سفت می شود تا جامدی به شکل قالب ایجاد شود.
این اصطلاح، به این معنی است که دیگر توسط یک انتظار خاص محدود نمی شوید. شما به جای اینکه احساس کنید نیاز دارید که با دیگران هماهنگ باشید یا شبیه دیگران باشید، کاری متفاوت با هنجار انجام می دهید.
“I need to break the mold and try a new look.”
Reinvent the wheel
گفته می شود چرخ بزرگترین اختراع تمام دوران است. بنابراین، نیازی به بازسازی آن نیست. بنابراین، اختراع مجدد چرخ، صرف زمان و تلاش زیادی برای کار کردن روی جایگزینی برای چیزی است که از قبل برای هدف مناسب است.
“I know we are supposed to be pioneers in innovation, but there’s no need to reinvent the wheel.”
Turn over a new leaf
بیشتر اصطلاحات در مورد تغییر در معنای مثبت هستند. بنابراین وقتی برگ جدیدی را برمیگردانید، میگویید میخواهید تغییر کنید، از نو شروع کنید یا به روشی بهتر عمل کنید.
“I’m going to really try to turn over a new leaf next year.”
این عبارت ممکن است در پاییز استفاده شود. در واقع اصطلاحات پاییز زیادی برای لذت بردن وجود دارد.
Start from scratch
وقتی از صفر شروع می کنید، به سادگی از ابتدا شروع می کنید یا از اول شروع می کنید.
“I think it’s time we start from scratch as the first attempt didn’t work out well.”
Jump on the bandwagon
آیا دوستی را می شناسید که همیشه با چیزی همراه می شود فقط به این دلیل که محبوب است؟ یا دوستی که طرفدار هر تیمی است که در حال حاضر برنده است؟ این اصطلاح به این معنی است که – نظرشان را تغییر داده و به چیزی ملحق شدهاند، صرفاً به این دلیل که مد است و نه به دلیل علاقه واقعی.
“Just because Manchester United is winning the league, there’s no need to jump on the bandwagon and become a fan!”
Out with the old, in with the new
این یک اصطلاح عالی در مورد تغییر است که نقطه عطفی را در این فرآیند نشان می دهد. می توانید از آن هنگام تصمیم گیری های سال نو، تمیز کردن خانه خود یا ایجاد تغییرات در محل کار استفاده کنید.
این اصطلاح برای کنار گذاشتن ایدهها، راهها، چیزها یا شیوههای قدیمی و جایگزینی آنها با آیتمهای جدید یا شیوهای تازه از بودن و فکر کردن صدق میکند.
“I think the company is trying to make some changes in personnel. Out with the old, in with the new, so to speak!”
“She’ll never get over her ex while she still has all those things that remind her of him. It’s time for a clear out: out with the old, in with the new!”
Fresh blood / new blood / young blood
بسیاری از اصطلاحات تغییر در موقعیت های کاری اعمال می شوند و نمونه های خوبی از اصطلاحات تجاری هستند. هر یک از این اصطلاحات ممکن است زمانی استفاده شود که افراد جدیدی به یک شرکت وارد شوند تا به تولید ایده های مختلف یا تغییر انرژی در یک تیم کمک کنند.
“What the football team needs is fresh blood. Some new players would make a big difference.”
ما امیدواریم که این لیست از اصطلاحات تغییر برای شما مفید بوده باشد و بتوانید با گسترش واژگان انگلیسی خود از موارد جدید استفاده کنید. با اطلاعاتی که بدست آوردین میتوانید شروع به آموزش کنید. اگر در رنج سنی 15 تا 18 سال هستید لاس های آنلاین زبان نوجوانان را مشاهده کنید و اگر بالای 18 سال هستید بهتر است دوره های آنلاین زبان بزرگسالان را دنبال کنید. همینطور اگر زیر 14 سال هستید حتما دوره های زبان آنلاین کودک موسسه آفاق را بررسی کنید.
دیدگاهتان را بنویسید