چگونه هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی بر خجالت غلبه کنیم؟
چند نفر از ما از خجالت کشیده ایم که در کلاس یا جلوی یک غریبه به انگلیسی صحبت کنیم؟
بسیاری از انگلیسی زبانان غیر بومی وقتی شروع به صحبت به زبان انگلیسی می کنند به دلیل خجالتی بودن و ترس خود را قطع می کنند، زیرا ممکن است خود را احمق جلوه دهند، یا به این دلیل که احساس ناامنی، ناراحتی یا حتی سرخوردگی می کنند. و حتی اگر این ترسها در بین دانشآموزان انگلیسی رایج است، نباید شما را در زمان بیان زبان انگلیسی متوقف کنند.
ترس از صحبت در جمع
در بسیاری از کتابهای خودیاری روانشناختی که به کمک به شما برای غلبه بر «ترس از صحبت کردن در جمع» اختصاص داده شدهاند، به شما میگویند که ابتدا باید دلیل دقیق احساس خجالتتان را بیابید. مثلاً از شما میپرسند که آیا در مقابل غریبهها خجالتی میشوید یا وقتی مهارت جدیدی را امتحان میکنید که هنوز به آن مسلط نشدهاید (مثل یک زبان جدید). در برخی از این کتابها، آنها توصیه میکنند که سعی کنید افکاری را که درست قبل از فلج شدن با کمرویی از سرتان میگذرد شناسایی کنید، و وقتی دلایل آن را کشف کردید، به خود بگویید «من میتوانم این کار را انجام دهم» یا چیز دیگری که به شما کمک می کند بر ناامنی غلبه کنید.
با این حال، همانطور که در مورد دانشآموزانم دریافتم، اگرچه تکنیکهای پیشنهاد شده توسط کتابهای خودیاری میتواند بسیار مفید باشد، اما در واقع وقتی زمان صحبت کردن به زبانی فرا میرسد که مال شما نیست، متغیرهای دیگری وجود دارند که میتوانند ما را به سمت خودسازی مشروط کنند. اعتماد، که می توانیم آن را «متغیرهای اصطلاحی» بنامیم. «متغیرهای اصطلاحی» نقصهایی هستند که به طور خاص مربوط به زبان هستند که تردید فرد را در زمان بیان زبان انگلیسی توضیح میدهند. اینها اغلب با عوامل زیادی مرتبط هستند.
مواردی که بیشتر مرتبط به نظر می رسند عبارتند از:
- کمبود واژگان: به سادگی واژگان لازم برای بیان خود را همانطور که در زبان مادری خود دارید ندارید.
- مشکل در تلفظ: شما از تلفظ اشتباه یک کلمه و گول زدن خود می ترسید. به عنوان مثال، اگر صدای بلند e در “sheet” را با صدای کوتاه e در “shit” اشتباه بگیرید، میتوانید یکی از آن موقعیتهایی را ایجاد کنید که در آن آرزو میکنید زمین فقط شما را کامل ببلعد.
- نادیده گرفتن گرامر و نحو انگلیسی: اگر فرم های کلامی یا ترتیب کلمات را در زبان انگلیسی با هم اشتباه بگیرید، ممکن است کسی شما را متوجه نشود یا برعکس آنچه می خواستید بگویید. من یک مثال واضح برای شما می زنم. این یکسان نیست که بگوییم:
.For no reason, John would beat his wife
جان بی دلیل همسرش را کتک می زد.
همانطور که می گویند
.For no reason would John beat his wife
جان بی دلیل همسرش را کتک نمی زد.
ترتیب اجزای این عبارت برای بیان یک چیز یا خلاف آن ضروری است. توجه داشته باشید که هنگام مقایسه این دو عبارت، تنها تفاوت ترتیب فعل معین “would” و فاعل “جان” است.
چگونه بر ترس غلبه می کنید؟
اول از همه، شما فقط با تمرین زبان بر تمام ترس خود غلبه خواهید کرد، حتی اگر ترفندهایی وجود دارد که می تواند به ما کمک کند هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی سریعتر بر خجالت غلبه کنیم.
دستاوردهای کوچک، نتایج بزرگ
اول، من توصیه می کنم که اهداف خیلی سخت را تعیین نکنید. منظورم این است که روی چالش های کوچک تمرکز کنید. برای خود یک هدف روزانه تعیین کنید، به عنوان مثال، “امروز یاد خواهم گرفت که پنج فعل منظم را در زمان گذشته تلفظ کنم.” و این پنج فعل را جلوی آینه تلفظ کنید، کم کم جسارت خود را افزایش دهید و خود را به چالش بکشید تا این افعال را جلوی کسی که می شناسید تلفظ کنید، و بعداً با یک غریبه یا در کلاس از این پنج فعل استفاده کنید. زیرا شما بر تلفظ خود مسلط خواهید شد و این باعث ایجاد اعتماد به نفس لازم و انگیزه لازم برای ادامه یادگیری می شود.
اگر خود را در آشفتگی می بینید و مجبور هستید بدون اینکه بتوانید تمرین کنید انگلیسی صحبت کنید، بیایید ببینیم چه کاری می توانید انجام دهید:
لبخند
وقتی مجبورید انگلیسی صحبت کنید و به شدت احساس خجالت می کنید، لبخند بزنید و ارتباط چشمی را با طرف مقابلتان حفظ کنید. چرا؟ زیرا یک لبخند ساده به یک غریبه می تواند باعث شود که ساختن جملات به زبان انگلیسی را فراموش کنید و به شما کمک کند روی محتوای گفتگو تمرکز کنید. لبخند شما محتوای شماست.
بازنویسی
اگر در وسط مکالمه هستید و می خواهید کلمه ای را به انگلیسی بگویید که به خاطر نمی آورید یا نمی دانید، جمله را دوباره بیان کنید. به عنوان مثال، اگر می خواهید بگویید “من یک صندلی خریدم”، اما کلمه “صندلی” را به خاطر نمی آورید، می توانید سعی کنید صندلی را توصیف کنید، “تکه ای از مبلمان که روی آن می نشینید.” اگر نمی دانید چگونه بگویید «مبلمان»، جمله را بارها و بارها بازنویسی و بازنویسی کنید تا زمانی که بتوانید آنچه را که می خواهید توصیف کنید، حتی اگر گفتن «من یک صندلی خریدم» دو ساعت طول بکشد. مهم این است که بتوانید خود را بیان کنید تا آنها شما را درک کنند.
به معنای واقعی کلمه ترجمه نکنید
سعی نکنید آنچه را که به زبان مادری خود فکر می کنید به معنای واقعی کلمه به انگلیسی ترجمه کنید. این کار نمی کند، و علاوه بر این، زمان ارزشمندی را که بین فکر کردن جمله به زبان مادری خود، ترجمه آن به انگلیسی، فکر کردن در مورد نحوه تلفظ هر کلمه و در نهایت به زبان آوردن آن تلف می کنید، تصور کنید. شما باید مستقیماً به انگلیسی فکر کنید، نه اینکه از زبان مادری خود ترجمه کنید.
برای شروع تفکر به زبان انگلیسی، سعی کنید همیشه از ساختارهای ساده استفاده کنید. منظورم این است که به جای اینکه بخواهم به یکباره بگویم، “بیش از همه می خواهم آنا، که با پسر عموی من، کسی که خارج از مدلین زندگی می کند، ازدواج کرده است، هر چند وقت یک بار به دیدن من بیاید. سعی کنید بگویید، “دوست دارم آنا را ببینم.” هنگامی که اعتماد به نفس و مهارت های زبانی را به دست آوردید، می توانید ریسک کنید و سعی کنید جملات پیچیده تری بسازید. مهمترین چیز این است که بتوانید خود را بیان کنید تا مردم شما را درک کنند.
خودتان را با دیگران مقایسه نکنید
هرچه بیشتر خودتان را با دیگران مقایسه کنید، بیشتر احساس می کنید که آنقدرها خوب نیستید و بیشتر احساس ترس می کنید… که کاملاً معکوس است زیرا خجالت شما فقط افزایش می یابد. به جای مقایسه خود با دیگران، «خودتان» اکنون را با «خودتان» گذشته مقایسه کنید. آنچه را که قبلاً می دانستید و آنچه را که اکنون می دانید، اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده اید و دیگر مرتکب نمی شوید، کلماتی که تلفظ آنها را به خوبی یاد گرفته اید یا واژگان جدیدی که در یک زبان به دست آورده اید را مقایسه کنید. مقدار معینی از زمان این مقایسه مثمر ثمر خواهد بود زیرا به شما انگیزه می دهد تا اعتماد بیشتری نسبت به خود و مهمتر از همه انگیزه لازم برای ادامه پیشرفت کسب کنید.
تمرین
هرگز تمرین انگلیسی خود را متوقف نکنید. با انگلیسی زبانان بومی صحبت کنید، به رادیو و تلویزیون به زبان انگلیسی گوش دهید، کتاب به زبان انگلیسی بخوانید (اگر پول برای خرید آنها ندارید ، کتابخانه محلی شما مطمئنا تعدادی خواهد داشت)، به موسیقی به زبان انگلیسی گوش دهید و آهنگ های مورد علاقه خود را بخوانید، جلوی خود را نگیرید، می توانید جلوی آینه هم برقصید. اگر به تازگی یک فیلم دوبله دیده اید، نسخه اصلی را ببینید. و اگر توانایی مالی دارید، تا جایی که ممکن است سفر کنید. لزوم درک شدن باعث می شود که شرمندگی خود را از دست بدهید.
با صدای بلند صحبت کن
این قسمت ارتباط زیادی با قسمت قبل دارد. تمرین، تمرین، تمرین… اما همیشه با صدای بلند. وقتی کتابی را می خوانید، یک فصل کامل را با صدای بلند بخوانید (یا دو صفحه، هر چه باشد). جلوی آینه با صدای بلند آواز بخوانید تا بتوانید ببینید که چگونه اندام های مفصلی خود (لب ها، زبان و غیره) را برای تلفظ برخی صداها به زبان انگلیسی حرکت می دهید.
با خود در مقابل آینه گفتگو ایجاد کنید: با خود صحبت کنید، به خود پاسخ دهید، پاسخ را به چالش بکشید، خود را متقاعد کنید، خود را سرزنش کنید، برای خود سخنرانی کنید و سپس خداحافظی کنید. اگر می توانید، این مکالمه را ضبط کنید تا بعداً به آن گوش دهید و خودتان را ارزیابی کنید تا ببینید چه چیزی را باید بهبود بخشید، یا ضبط را به کسی که به آن اعتماد دارید بدهید تا بتواند شما را اصلاح کند.
چه کسی اهمیت می دهد که دیگران چه فکری می کنند؟
اینقدر نگران نباشید که آیا هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی اشتباه می کنید. اشتباهات بخش مهمی از فرآیند یادگیری یک زبان خارجی است. به یاد داشته باشید که بسیاری از انگلیسی زبانان مادری به زبان دیگری صحبت نمی کنند. بنابراین، این واقعیت که شما می توانید به یک زبان دوم صحبت کنید (بسیار خوب … در حال حاضر) همه چیز را نشان می دهد.
هر روز (منظورم هر روز است) از پیشرفت های خود در زبان انگلیسی احساس غرور کنید. و همیشه به بدترین افراد فکر نکنید. حقیقت این است که بیشتر مردم از تلاشهای شما برای برقراری ارتباط به زبانشان قدردانی میکنند… آنها از قبل میدانند که شما در حال یادگیری هستید و در لندن به دنیا نیامدهاید! در واقع، بسیاری از انگلیسی زبانان بومی با نگرش مثبت به شما پاسخ خواهند داد و حتی با تصحیح اشتباهات کوچک تلفظی یا یافتن کلماتی که در نوک زبان خود دارید، به شما کمک می کنند تا به خوبی انگلیسی صحبت کنید.
همچنین افراد بی ادب و کسانی را خواه2ثس، اما مشکل اینجاست که این افراد ذاتاً گستاخ هستند. نگرش آنها به شما ربطی ندارد. آنها را فراموش کنید و روی چیزی که واقعا مهم است تمرکز کنید: یادگیری زبان انگلیسی.
سخت نگیر
بدترین اتفاقی که می تواند بیفتد در صورت اشتباه در نحو یا ندانستن کلمه ای به زبان انگلیسی چیست؟ هیچی، بارها و بارها. مهم نیست، شما اشتباه کرده اید، و یاد خواهید گرفت… سعی نکنید هر موقعیتی را کنترل کنید… با جریان بروید. موهایت را رها کن
فقط حرف بزن به خود گوش ندهید، در حالی که هنوز در حال گفتن کلمات خود هستید آن ها را تحلیل نکنید، سعی نکنید از قبل برای آنچه می خواهید بگویید برنامه ریزی کنید. فقط حرف بزن به خود گوش ندهید، در حالی که هنوز در حال گفتن کلمات خود هستید آن ها را تحلیل نکنید، سعی نکنید از قبل برای آنچه می خواهید بگویید برنامه ریزی کنید.
آنها می گویند دانش آموزانی که خیلی نگران اشتباهات خود نیستند خیلی سریعتر از دانش آموزانی که بیش از حد خودشان را تجزیه و تحلیل می کنند، یاد می گیرند.
قوانین را دنبال کنید، اما زیاد دور نروید. “خود” بزرگ خود را فراموش کنید. آیا واقعا برایتان مهم است که غریبه ها در مورد شما چه فکری می کنند؟ علاوه بر این، غریبه ها قطعا بیشتر نگران این خواهند بود که شما در مورد آنها چه فکر می کنید.
به یاد داشته باشید که تلاش برای کنترل موقعیتی که در آن به زبانی صحبت میکنید که زبان شما نیست، کاملاً مضحک است. کنترل یک خیال است، یک توهم. هرج و مرج را بپذیرید و از آن استقبال کنید، یاد بگیرید که با آن زندگی کنید، و از عدم تعادل، دوقطبی زبانی و اسکیزوفرنی اصطلاحی که یادگیری زبان انگلیسی مستلزم آن است لذت ببرید.
خواهید دید که کم کم، با عزم و انگیزه، پیشرفت خواهید کرد. نیازی نیست از خود انتقاد کنید زیرا دوباره یک فعل را اشتباه کرده اید، به تمرین ادامه دهید و خواهید دید که در پایان آنچه کاشته اید درو خواهید کرد.
از صحبت کردن به زبان انگلیسی خجالت نکشید، اعتماد به نفس داشته باشید!
دیدگاهتان را بنویسید