دیالوگهای فیلم godfather : سری اول

فیلم godfather یا پدرخوانده یکی از مطرحترین تریولوژیهای هالیوودی است. فیلم godfather داستان یک خانواده مافیایی در نیویورک آمریکا را روایت میکند. این سری فیلم (به ترتیب سهگانه: سال 1972، 1974، 1990) به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا و نویسندگی ماریو پوزو که خود نویسنده رمان پدرخوانده (1969) هم هست، ساخته شده و به موفقیتهای بزرگی هم رسیده است.
10 دیالوگهای فیلم godfather :
- Don Corleone: “Friendship is everything. Friendship is more than talent. It is more than the government. It is almost the equal of family.”
دوستی همهچیز است. دوستی بیشتر از توانایی است، بیشتر از حکومت، تقریبا به اندازه خانواده (مهم) است.
- “Great men are not born great, they grow great . . .”
آدمهای بزرگ، بزرگ بهدنیا نمیآید، بزرگ پرورش یافتهاند.
- “A friend should always underestimate your virtues and an enemy overestimate your faults”
یک دوست باید فضائل تو را همیشه دستکم بگیرد و یک دشمن باید خطاهای تو را دست بالا بگیرد.
- Don Vito Corleone: I’m gonna make him an offer he can’t refuse. Now, you just go outside and enjoy yourself, and, uh, forget about all this nonsense. I want you, I want you to leave it all to me.
دون ویتو کورلئون: من میخواهم یک پیشنهادی به او بدهم که نتواند رد کند. حالا تو برو بیرون و برای خودت خوشحال باش و (آه) تمام این مزخرفات را فراموش کن. من تو را میخواهم، میخواهم تو گم بشی از (زندگی) من!
- “I don’t trust society to protect us, I have no intention of placing my fate in the hands of men whose only qualification is that they managed to con a block of people to vote for them.”
من به حمایت جامعه به ما اعتماد ندارم، من قصد ندارم که جایگاه در دستان مردانی باشد که فقط یک ساختار حذفی داشته باشند که درست کردهاند تا کن یک مانع برای رای آنها باشد.
- “Italians have a little joke, that the world is so hard a man must have two fathers to look after him, and that’s why they have godfathers.”
ایتالیاییها یک جوک (ضربالمثل) کوچک دارند که جهان یک جای بسیار سخت است و یک مرد باید دو تا پدر داشته باد که پشتسرشان باشد و برای همین همه پدرخوانده دارند.
- “Behind every successful fortune there is a crime.”
پشت هر اقبال موفقیتآمیزی یک جرم وجود دارد.
- “Why should I be afraid now? Strange men have come to kill me ever since I was twelve years old.”
چرا حالا باید بترسم؟ مردان قوی از وقتی دوازده ساله بودم، همیشه میخواستند مرا بکشند.
- “We are all honorable men here, we do not have to give each other assurances as if we were lawyers.”
ما همه اینجا مردان پرافتخار هستیم، ما اینجا به همدیگر تضمین نمیدهیم، همینطور اگر ما وکیل باشیم.
- “Yet, he thought, if I can die saying, “Life is so beautiful,” then nothing else is important. If i can believe in myself that much, nothing else matters.”
هنوز اون فکر میکنه که وقتی که من موقع مرگ بگوییم زندگی بسیار زیباست. بقیه چیزها ضروری نیست. اگر من به خودم به آن اندازه اعتقاد داشته باشم، هیچ مهم دیگری نیست.
امیدواریم از دیالوگ فیلم godfather لذت برده باشید.
دیدگاهتان را بنویسید