دیالوگ های فیلم فارست گامپ
فیلم فارست گامپ را میتوان به عنوان یکی از موفقترین فیلمهای هالیوودی معرفی کرد که برنده 6 جایزه اسکار شده است. این فیلم با بازی تام هنکس روایت گر زندگی یک شخصی به نام فارست گامپ است که با بهره هوشی پایین و محدودیتهای در جریان فیلم به موفقیتهای خیره کننده میرسد که اتفاقات جالب و عجیب باعث آنها شده است.در این مطلب در موسسه زبان آفاق به دیالوگ های فیلم فارست گامپ خواهیم پرداخت.
دیالوگ های فیلم فارست گامپ:
“Me and Jenny goes together like peas and carrots.” – Forrest Gump
من و جنی با هم مثل نخود فرنگی و هویج هستیم (از لحاظ ارتباط طعم)
“My mama always said, ‘Life was like a box of chocolates. You never know what you’re gonna get.’” – Forrest Gump
مادرم همیشه میگفت: «زندگی مثل یک جعبه شکلات است. تو نمیدانی چه چیزی از آن بدست میآوری.»
“You have to do the best with what God gave you.” – Mrs. Gump
تو با چیزهایی که خدا به تو داده، باید بهترین کار را کنی
“Bubba was my best good friend. And even I know that ain’t something you can find just around the corner. Bubba was going to be a shrimping boat captain, but instead, he died right there by that river in Vietnam.” – Forrest Gump
بوبا بهترین دوست من بود و من حتی میدانستم که او را در هیچ گوشهای نمیتوان پیدا کرد. بوبا قصد داشت کاپیتان قایق صید میگو شود ولی درعوض در همان رود در ویتنام همانجا مرد.
“You’ve got to put the past behind you, before you can move on.” – Forrest Gump
تو مجبوری گذشته را پشت سر خود بگذاری، قبل از این که بتوانی تکان بخوری.
“If you do not like my family and friends, I do not want to hear anything about it. They may mean nothing to you, but they mean everything to me.” – Forrest Gump
اگر از خانواده و دوستان من خوشت نمیآید، هیچ چیز نمیخواهم از این موضوع بشنوم. شاید برای تو مفهوم خاصی نداشته باشد ولی برای من همه چیز است.
“Don’t ever let anybody tell you they’re better than you. – Mrs. Gump
هرگز اجازه نده کسی بگوید آنها بهتر از تو هستند.
Forrest: What’s my destiny, Mama?
Mrs. Gump:You’re gonna have to figure that out for yourself.فارست: مامان سرنوشت من چیه؟
خانم گامپ: تو باید بخواهی در خودت این را بسنجی.
Dear God, make me a bird. So I could fly far. Far far away from here. – Young Jenny Curran
خدای من برای من یک پرنده بیاور. تا بتوانم خیلی خیلی دور از اینجا پرواز کنم.
For no particular reason I just kept on going. I ran clear to the ocean. And when I got there, I figured, since I’d gone this far, I might as well turn around, just keep on going. When I got to another ocean, I figured, since I’d gone this far, I might as well just turn back, keep right on going. – Forrest
بدون هیچ دلیل مشخصی فقط ادامه میدادم. تقریبا داشتم به سمت اقیانوس میرفتم. و وقتی رسیدم حساب کردم که حالا اگر از آنجا خیلی دور شدم، باید برگردم و دویدن را ادامه بدهم. اگر به اقیانوس دیگری رفتم حساب میکنم و حالا که تا اینجا آمدم همین را مثل قبل برمیگردم و تا آخر ادامه میدهم.
امیدواریم از دیالوگ های فیلم فارست گامپ لذت برده باشید. تهیه شده توسط موسسه زبان آفاق
دیدگاهتان را بنویسید